داده های عمومی و رمز ارز ها

زمان مطالعه: 13 دقیقه

رمز ارز ها امروزه یکی از فناوری های داغ هستند. این ارز ها از دل جامعه توسعه دهندگان داده های عمومی بیرون آمده اند و خود داده عمومی هستند و اهداف مشترکی با داده های عمومی دارند. از این جهت بررسی آن ها قابل توجه است که در این مقاله ریشه و اهداف آن ها و ارتباطشان با داده های عمومی را بررسی می کنیم.

ارزش های داده های عمومی

داده های عمومی قدرت را توزیع می کنند و به صورت غیر متمرکز در اختیار همه قرار می دهند. ارز های دیجیتال نیز در حوزه خاص تبادل و نگه داری سرمایه، این کار را انجام می دهند و انحصار را از دست دولت و بانک های بزرگ خارج می کنند. پس رمز ارز ها هم راستا با اهداف و ارزش های داده های عمومی هستند.

به طور خاص، رمز ارز ها رقیب ارز های کاغذی یا فیات هستند. در ارز های فیات، دولت کنترل حجم و عرضه ارز را در انحصار خود دارد و از این طریق، قدرت ناعادلانه ای را به دست می آورد که می تواند از آن سو استفاده کند. در روابط بین کشور ها نیز دلار امریکا در عمل نقش مشابهی بازی می کند و قدرت ناعادلانه ای به امریکا داده است که رمز ارز ها می توانند جلوی آن را بگیرند و قدرت را توزیع کنند. کاری که ما به وسیله داده های عمومی، به دنبال آن در حوزه های دیگر نیز هستیم و رمز ارز ها که خود داده عمومی هستند، می خواهند این توزیع قدرت را در زمینه تبادل سرمایه و ارز انجام دهند.

رمز ارز فرزند داده های عمومی

تمرکز زدایی از قدرت به وسیله داده های عمومی در حوزه نرم افزار، بعد از به وجود آمدن سیستم عامل لینوکس رونق بسیاری داشت. الگوریتم های رمزنگاری مثل pgp و شبکه های غیرمتمرکز اینترنتی مثل تورنت یا IRC یا گنوسوشیال سعی داشتند که قدرت در اینترنت را از دست شرکت های بزرگی مثل مایکروسافت خارج کنند و در اختیار افراد مصرف کننده این سرویس ها قرار دهند. این جامعه که به جامعه سایفرپانک شناخته می شود، به مرور چندین شبکه انتقال سرمایه مبتنی بر رمزنگاری به وجود آورد که از میان آن ها، بیت کوین مورد توجه واقع شد و به این ترتیب رمز ارز از دل این جامعه و به صورت داده عمومی متولد شد.

به تبعیت از بیت کوین، اکثر رمزارز ها، حتی آن هایی که با انگیزه مستقیم سودآوری و حتی کلاهبرداری ایجاد می شوند، داده عمومی هستند و هر کسی می تواند با استفاده از نرم افزار عمومی آن به شبکه متصل شود.

رمز ارز و طبیعت سرمایه

اما رمز ارز همان قدر که با داده های عمومی گره خورده است، به دلیل این که ابزار نگهداری و انتقال سرمایه است، با سرمایه داری نیز گره خورده و ویژگی های آن را به ارث برده است. در این قسمت بررسی می کنیم که مشکلات رمزارز چیست و چگونه ورود افراد سودجو به به این بازار، رمز ارز را از اهداف اصلی اش منحرف کرده است.

توکن های بی ارزش و شناور

به طور معمول، یک رمز ارز یک عدد ریاضی است که ارزش ذاتی ندارد. یعنی آن را نمی توانید بخورید یا بپوشید، به کمک آن یک ماده با یک خاصیت بسازید یا به کمک آن حق تصمیم گیری یا بهره برداری از یک موجودیت واقعی را پیدا کنید. نبود ارزش ذاتی منحصر به رمز ارز نیست و ارز های فیات معمول نیز همین گونه هستند و یک کاغذ یا یک عدد بی ارزشند. به همین دلیل، هم رمز ارز ها و هم فیات قیمت ثابتی ندارند و قیمت آن ها به طور غیر طبیعی (نسبت به چیز های دارای ارزش ذاتی) تغییر می کنند. البته چون دولت ها خدمات مربوط به خود، مثل مالیات یا منابع را با ارز خود مبادله می کنند ارز های دولتی وضعیت بهتری از رمزارز ها دارند و دولت می تواند ارزش آن ها را کنترل کند و ثابت نگه دارد، یا با سرعت ثابتی (تورم) ارزش آن را کاهش دهد.

ارزش توکن های رمزارز ناشی از نظریه احمق تر از من است. یعنی افراد رمز ارز را می خرند با این که می دانند برایشان ارزشی ندارد و خرید آن احمقانه است، صرفا به این امید که فرد احمق تری پیدا شود و این چیز بی ارزش را از آن ها گران تر بخرند و آن ها سود کنند.

اتلاف منابع و آسیب به محیط زیست

توکن های رمز ارز یا در ابتدا ساخته می شوند و در اختیار یک گروه خاص قرار دارند و یا به مرور تحت فرایندی به نام ماین کردن بین اعضای شبکه توزیع می شوند. توکن هایی که ماین می شوند از لحاظ غیرمتمرکز بودن بهتر هستند اما باعث اتلاف منابع و آسیب به محیط زیست می شوند. در ماین کردن، افراد باید در یک رقابت بیهوده شرکت کنند تا صاحب توکن های جدید شوند. هر چه ارزش توکن بیشتر باشد، رقابت بر سر ماین کردن آن بیشتر می شود و منابع بیشتری صرف آن می شود. این منابع می تواند انرژی، پردازنده، حافظه، قطعات نیمه رسانا و ... باشد.

باور غلطی وجود دارد که این رقابت و مصرف منابع، باعث امن شدن شبکه می شود. در حالی که رمزنگاری و الگوریتم های مربوط به ماینینگ هیچ ارتباطی به رمزنگاری های مربوط به امنیت شبکه ندارند و رمز ارز هایی وجود دارند که اصلا ماینینگ ندارند و در عین حال امن هستند.

توجه به فناوری زنجیره بلوکی بیش از ارزش واقعی آن

اگرچه زنجیره بلوکی پیشرفتی در فناوری های غیرمتمرکز به حساب می آید، اما در اکثر زمینه ها مناسب نیست و در مقایسه با الگوریتم های دیگر غیرمتمرکز مثل DHT کاربرد محدودی دارد. با این حال به علت این که توکن های رمزارز می توانند سرمایه زیادی جذب کنند، شرکت های مبتنی بر آن ها مثل شرکت های هرمی و طرح های پانزی، بیش از ارزش واقعی خود سرمایه جذب می کنند. به این ترتیب این شرکت ها منابع موجود را صرف توسعه فناوری های مبتنی بر بلاک چین می کنند، در حالی که اگر این منابع در راه حل دیگری مصرف می شد معمولا به نتیجه ای بسیار بهتر ختم می شد.

ناکامی در غیرمتمرکز بودن

  • حریم خصوصی: در یک نگاه ساده، سیستم بانکداری فعلی نیز غیر متمرکز است. هر کسی می تواند برای خودش یک بانک بزند یا از هر بانکی که دوست دارد استفاده کند. اما به دلیل این که دولت ها روی معاملات با ارز خود نظارت دارند و هم چنین جدای این مساله قدرت زیادی دارند، روی سیستم انتقال سرمایه نیز قدرت متمرکزی پیدا می کنند و می توانند از انجام معاملات خاص (با انگیزه خوب یا بد) جلوگیری کنند. به این صورت که ممنوعیت یک معامله به صورت عمومی اعلام می شود و دولت همه را از معامله مستقیم و غیر مستقیم با پول درگیر در معامله ممنوع منع می کند. به این ترتیب حتی اگر زور دولت به خود معامله کننده ها نرسد می تواند مانع این شود که آن ها سود حاصل را استفاده کنند چون هیچ کس از ترس دولت حاضر به معامله با آن ها نمی شود. اتفاقی که در مبارزه با پولشویی و تحریم های اقتصادی انجام می شود.
    پس اگر یک ابزار انتقال سرمایه بخواهد واقعا غیر متمرکز باشد و قدرت را توزیع کند باید از حریم خصوصی محافظت کند. رمز ارز ها برای حریم خصوصی ویژگی های خوبی دارند، مثلا هر کسی می تواند چندین کلید بسازد یا ناشناس وارد شبکه شود. با این حال آن ها معمولا به طور کامل نمی توانند از حریم خصوصی محافظت کنند. در اکثر رمز ارز ها تاریخچه معاملات در زنجیره بلوکی ذخیره می شود. به این ترتیب دولت ها (و روی کاغذ هر کس دیگری که قدرت زیادی داشته باشد، مثل شرکت های بزرگ. اما در عمل فعلا حوزه مالی مورد علاقه دولت های بزرگ است و بازیگران دیگر فعال نیستند) می توانند معاملات را ردگیری کنند و قدرت متمرکز خود را در ارز دیجیتال نیز وارد کنند. مثلا بیت کوین هایی که در فعالیت های مخرب استفاده می شوند توسط دولت نشانه گذاری می شوند و در نتیجه بیت کوین های تازه ماین شده گران تر هستند چون مردم از این که یک بیتکوین سیاه بخرند می ترسند. به همین دلیل و از ترس ردیابی شدن، کمتر از یک درصد تراکنش های بیت کوین به فعالیت هایی که دولت نمی پسندد تعلق دارند که یعنی بیت کوین نتوانسته است وظیفه توزیع قدرت خود را انجام دهد.

  • حمله پنجاه درصد: نگهداری از یک نود در شبکه کار راحتی نیست و نیاز به زیرساخت قابل توجهی دارد. به همین دلیل معمولا استفاده کنندگان رمزارز نود خود را نگهداری نمی کنند و مشتری نود های دیگر هستند. بنابراین اگر چه هر کسی امکان ورود به شبکه را دارد اما در عمل کنترل دست عده خاصی است. در اختیار داشتن اکثریت نود های شبکه می تواند امکان جلوگیری یا به تعویق انداختن برخی از تراکنش ها، و در بدترین حالت امکان حمله پنجاه درصد را بدهد.

پامپ دامپ شدن توسط سرمایه داران

معاملات بازار رمز ارز در بلند مدت یک بازی جمع صفر است که در آن افراد کوچک و نابلد که با تبلیغات فراوان پول خود را به این بازار می آورند بازنده و سرمایه دارانی که اکثریت بازار را کنترل می کنند برنده هستند. پامپ دامپ عملی است که در آن یک سرمایه دار بزرگ قسمت عمده ای از یک ارز دیجیتال را می خرد و به وسیله جو ایجاد شده حول این موضوع آن ارز گران می شود و یک حباب روی آن ایجاد می شود (که چون ارز دیجیتال ارزش ذاتی ندارد همه قیمت آن حباب است) وقتی که این حباب به اندازه کافی بزرگ شد، آن ثروتمند شروع به فروش می کند و مردم به امید گران تر شدن، آن را می خرند. در این جا حباب می ترکد و قیمت رمز ارز به جای اصلی خود بر می گردد و صرفا پول از جیب مردم به جیب کسی که پامپ دامپ کرده منتقل می شود.

برای مثال ایلان ماسک در دوره ای مردم را تشویق به خرید بیت کوین کرد و ادعا کرد که خودرو های تسلا را با بیت کوین می توان خرید. هم چنین او خود در حدود یک میلیارد دلار بیت کوین خرید. قیمت بیت کوین در بازار بعد از این اتفاق دو برابر شد. به این ترتیب او در بازه زمانی کوتاهی سی درصد بیشتر از فروش خودرو های تسلا در ۲۰۲۰ کسب درآمد کرده است. هنگامی که زمان مبادله بیت کوین باد کرده مجازی با خودرو های واقعی فرا رسید، ماسک به بهانه آسیب بیت کوین به محیط زیست از این کار سر باز زد و قیمت بیت کوین نصف شد.

پامپ دامپ رمز ارز برای ثروتمندان کار متداولی است. به ویژه ارز هایی که بازار کوچکی دارند گزینه بهتری برای این کار هستند چون هر کسی توانایی دستکاری ارز بزرگی مثل بیت کوین را ندارد. اما در هر صورت معاملات رمز ارز یک بازی با جمع صفر هستند و سود یک شخص از ضرر شخص دیگر تامین می شوند که معمولا افراد کوچک که با تبلیغات و به امید سود های کلان وارد این بازار می شوند بازنده و ثروتمندان بزرگ برنده این بازی هستند.

جایگزین های رمز ارز

بعضی از مشکلات رمز ارز غیر قابل حل نیستند. مثلا ارز هایی وجود دارند که ماینینگ و حتی کارمزد تراکنش ندارند که یعنی منابع بسیار کمی مصرف می کنند. یا ارز هایی هستند که از حریم خصوصی محافظت می کنند. اما مشکل توکن های بی ارزش که ریشه شناوری و سو استفاده از این ارز ها هستند به سادگی حل نخواهند شد. رمز ارز هایی وجود دارند که قیمت ثابتی دارند و به صورت تضمینی با یک ارز یا کالای خاص مبادله می شوند. اما در این رمز ارز ها تضمین کننده یک نقش مرکزی دارد که مخالف با اهداف رمز ارز است و تضمین کننده می تواند با ذخیره کسری از تضمین (مثل بانک های ذخیره کسری اولیه) درآمد هنگفتی به جیب بزند.

اما حتی اگر سیستمی یافت شود که هیچ کدام از مشکلات رمز ارز را نداشته باشد، نمی توان انتظار داشت که آن سیستم به شهرت برسد و به صورت کلان مطرح شود. زیرا افراد صاحب قدرت از مطرح شدن چنین سیستمی نفع نمی برند. به همین دلیل است که امروزه اگرچه رمز ارز هایی وجود دارند که از بعضی جهات ایده آل هستند اما بدترین رمز ارز ها مانند بیت کوین، دوج کوین، ان اف تی یا چیا هستند که مطرح می شوند زیرا آن ها بیشترین سود را دارند. رمز ارز هایی که قدرت دولت را محدود می کنند ممنوع می شوند قبل از این که به اندازه کافی بزرگ و خطرناک شوند. بنابراین حتی اگر جایگزینی پیدا شود که تمام مشکلات رمز ارز های فعلی را نیز حل کند، صاحبان قدرت فعلی جلوی فراگیر شدن آن را خواهند گرفت و بستر انتقال سرمایه ای که فراگیر نشود، به علت اثر شبکه ای کاربرد چندانی نخواهد داشت.

کریپتو آنارشی

بخشی از قدرت دولت ناشی از ارز فیات آن است. در نتیجه رمز ارز می تواند به یک حرکت آنارشیستی تعمیم پیدا کند. کریپتو آنارشی نوعی از آنارکو کپیتالیسم است که در آن هیچ قانونی به جز قانون مالکیت یا اصل عدم استفاده از زور وجود ندارد و تضمین اجرای این قانون نه به عهده دولت، بلکه در لایه مجازی و اعتباری به عهده الگوریتم های غیرمتمرکز رمزنگاری (چیزی که کریپتو آنارشی را متمایز می کند) و در لایه ماده به عهده شرکت های خصوصی (مثل بقیه حالت های آنارکو کپیتالیسم) است. به این وسیله نیاز به وجود دولت از بین می رود.

اگرچه کریپتو آنارشی در نگاه اول بسیار غیرمتمرکز به نظر می رسد، اما به علت این که تضمینی برای غیرمتمرکز ماندن ندارد، به مرور قدرت را متمرکز می کند. به این صورت که به مرور نابرابری ثروت ایجاد می شود و افرادی که ثروت بیشتری دارند، از آن به صورت سرمایه (ثروتی که ثروت بیشتر خلق می کند) استفاده می کنند و وقتی که به سرمایه کافی رسیدند، با احتکار نیاز های اصلی (آب، انرژی، زمین، امنیت، ...) مردم را وادار به اطاعت از خود می کنند. به این صورت بدون اعمال زور، مردم چاره ای ندارند جز این که به صورت داوطلبانه تن به هر قراردادی بدهند تا بتوانند نیاز های اساسی خود را تامین کنند.

این مساله که آنارکو کپیتالیسم به تمرکز قدرت در شکل های دیگری به جز دولت ختم می شود مخصوص کریپتو آنارشی نیست و در تمام اشکال آنارکو کپیتالیسم وجود دارد.

جمع بندی

اگر چه مشکلی که رمز ارز در تلاش است تا آن را حل کند (توزیع قدرت در زمینه نگهداری و انتقال پول و سرمایه و تمرکززدایی از سیستم بانکداری) مشکل جدی ای است و باید فکری به حال آن کرد، رمز ارز (و راه های جایگزین آن) تا کنون نتوانسته اند آن را به طور ایده آل حل کنند. مشکل رمز ارز به طور خاص عدم وجود ارزش ذاتی برای توکن های آن است که آن را به بازیچه ای برای سرمایه داران بزرگ تبدیل کرده است و باعث مشکلات محیط زیستی شده است و رمز ارز بدون توکن (بلاک چین خالی) یا با توکن با پشتوانه طلا یا ارز فیات مشکل اعتماد به نهاد تضمین کننده پشتوانه را دارند.

این مقاله را ویرایش و بهبود دهید.