زمان مطالعه: 5 دقیقه
امروزه مدیریت یک شغل است و برای مدیریت کار ها نیاز به نیروی انسانی داریم. مدیر ها تصمیم می گیرند که منابع چگونه مصرف شود و چه کار هایی انجام شود. اما یک انسان به عنوان مدیر، خالی از عیب نیست. به خدمت گرفتن یک انسان در بسیاری از کار ها هزینه زیادی دارد و انسان برای خودش اهداف و منافع مستقلی دارد که باعث تضاد منافع می شود که ریشه فساد، رانت و چیز های مشابهی است که امروزه شاهد آن هستیم. در این نوشته بررسی می کنیم که چگونه می توان داده ها را جایگزین انسان ها کرد و مدیریت را به داده های عمومی سپرد
نقش مدیر گرفتن تصمیم است. تصمیمات یک مدیر را می توان به دو دسته تقسیم کرد. بعضی برای ماکسیمایز کردن امتیاز یا رسیدن به یک هدف مشخص شده گرفته می شوند و بعضی خودشان نقش هدف گذاری را دارند.
دسته اول در حقیقت یک مساله بهینه سازی است که باید با شرایط و امکانات موجود، یک پارامتر را بیشینه کرد. حل مسائل بهینه سازی از ابتدایی ترین کار های کامپیوتر هاست و الگوریتم های مربوط به این کار بسیار پیشرفته شده اند. این الگوریتم ها بهترین تصمیم های ممکن را محاسبه می کنند و در این زمینه بسیار دقیق تر از انسان ها هستند. تنها باید اهداف و شرایط را به شیوه ای انتزاعی به کامپیوتر فهماند و بعد کامپیوتر تصمیم مناسب را در زمان مناسب خواهد گرفت.
دسته دوم اما مساله مشخص کردن مسیر رسیدن به هدف نیست، بلکه تعیین خود هدف است. ماشین ها نمی توانند هدف را تعیین کنند و انسان ها هستند که با توجه به انگیزه هایشان اهداف را تعیین می کنند. با این حال اگر تعیین اهداف باید به صورت مداوم اجرا شود می توان با یک دستورالعمل یا یک قانون که خود یک داده است، مشخص کرد که در چه شرایطی چه تصمیمی باید گرفته شود.
داده های مدیر می توانند مثل بقیه داده های عمومی توسعه یابند. مثلا یک تیم که قصد دارد یک کار را انجام دهد می تواند بهترین مدیر که داده هایش عمومی است را از اینترنت دانلود کند و از آن استفاده کند. اعضای تیم می توانند در توسعه و شخصی سازی مدیر خود مشارکت کنند و آن را بهبود دهند. حتی افراد دیگری که از رسیدن این تیم به هدفش سود می برند یا هدفی مشابه را به پیش می برند و از داده های این مدیر استفاده می کنند می توانند در توسعه مدیر این تیم مشارکت کنند.
رئیس جمهور یک مدیر است که در سطح جمهوری تصمیم می گیرد. تصمیمات یک رئیس جمهور تابعی از قوانین موجود و ایده ها و استراتژی های خودش یا حزبش است که این ها همه می توانند به صورت داده به کامپیوتر داده شوند. بنابراین می توان رئیس جمهور را با یک داده پیچیده جایگزین کرد. مردم می توانند در توسعه رئیس جمهور مشارکت کنند و خواسته هایشان را به آن بیفزایند. پارلمان می تواند درخواست های تغییر در رئیس جمهور را بررسی و تایید یا رد کند. احزاب می توانند هر کدام یک فورک از رئیس جمهور داشته باشند و بعد از پیروز شدن در انتخابات، رئیس جمهور را با فورک خودشان جایگزین کنند.
این سیستم مزایای زیادی نسبت به سیستم انسانی دارد. ماشین ها فساد، لابی گری و تبانی نمی کنند. همه چیز شفاف است و همه آن را می بینند. ماشین ها دروغ نمی گویند و به وعده های خود عمل می کنند و اگر نکنند معلوم است که به چه علت این کار را نکرده اند و همه چیز درباره آن ها قابل پیش بینی است و نمی توان آن ها را مواخذه کرد. با رئیس جمهور داده ای، نیاز به واسطه حذف می شود. نیازی نیست که رئیس جمهور استاندار انتخاب کند و استاندار شهردار و شهردار بخشدار و ... رئیس جمهور را می توان با هزینه صفر در همه جا کپی کرد و حتی تصمیمات یک مدرسه را نیز به رئیس جمهور سپرد. این یکپارچگی می تواند سرعت دیوان سالاری را به شدت زیاد کند. رئیس جمهور خستگی ناپذیر و بدون خطایی که همه اطلاعات را در اختیار دارد می تواند در چند ثانیه مجوز کاری را صادر کند که به طی کردن ماه ها مراحل اداری نیاز داشت.
همه اتفاقات قابل پیش بینی نیستند و ممکن است ما در شرایطی قرار بگیریم که تجربه آن را نداریم. اگر یک مدیر انسان در چنین شرایطی قرار بگیرد می تواند با شناختش از جهان تصمیم خوبی بگیرد اما یک داده در یک شرایط تعریف نشده یا تصمیم نمی گیرد یا یک تصمیم کلی می گیرد و شرایط را در نظر نمی گیرد.
یک مدل انتزاعی خوب می تواند طیف وسیعی از شرایط را شامل شود. مثلا فرض کنید در یک کارخانه که مدیرش یک داده است یک آتش سوزی غیر قابل پیش بینی رخ می دهد. بعد از آتش سوزی چند دستگاه خراب می شوند و هزینه تعمیرشان به مدیر وارد می شود. حال مدیر با توجه به اطلاعاتی که از خط تولید دارد می تواند تصمیم بگیرد که کدام دستگاه ها را تعمیر کند تا سود کارخانه ماکسیمم شود و طبق این محاسبه دستورات لازم را می دهد. به این ترتیب بدون این که توسعه دهنده داده های مدیر چیزی از آتش سوزی بداند با یک مدل سازی خوب توانسته است که این شرایط را هندل کند.
هم چنین داده ها نیاز به توسعه مداوم و نگهداری دارند و مدیر داده ای هم از این قاعده مستثنی نیست. توسعه دهنده های یک مدیر می توانند با پیش آمدن شرایط غیر منتظره، مدیر را به گونه ای بهبود دهند تا آن شرایط را مدیریت کند.
شفافیت در بسیاری از موارد مزیت است اما ممکن است دشمنان و رقبا از شفافیت ما سو استفاده کنند و با پیشبینی رفتار ما به ما آسیب بزنند. البته در حالت کلی یک رقیب می تواند تمام رفتار های ممکن را پیش بینی کند و خود را برای اقدام متقابل آماده کند. به همین طریق یک مدیر که داده است نیز می تواند همه عکس العمل های دشمنان را در نظر بگیرد و با توجه به آن، بهترین تصمیم را بگیرد. با این حال مدیر های مبتنی بر داده های عمومی برای انجام کار های سری مناسب نیستند که این موضوع از این نشات می گیرد که داده های عمومی برای جنگ و رقابت مناسب نیستند و حالت خاصی از آن است.