۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰
همانطور که همه می دانیم، واکسن کرونا دچار کمبود و توزیع نامتوازن در عرصه جهانیست. و هر اقدامی برای عرضه بیشتر واکسن، مسلما گام صحیحیست. این موضوع نه تنها به نفع کسانی است که زودتر به آن ها واکسن می رسد، بلکه افرادی که واکسن زده اند نیز از این موضوع نفع می برند چون ممکن است ویروس جهش کند و واکسن های فعلی بی اثر شوند.
در این میان، برای کشور ثروتمندی مثل امریکا، تعلیق قوانین مالکیت معنوی یکی از راحت ترین کار ها و در عین حال موثر ترین کار ها برای توزیع برابرتر واکسن است. با تعلیق پتنت دیگر نیازی نیست که امریکا سهم خود را کم کند یا ظرفیت تولید خود را با کشور های ضعیف به اشتراک بگذارد. هر کشوری و هر شرکتی می تواند واکسن را کپی کند و از آن استفاده کند.
این تصمیم دولت امریکا یک تصمیم منطقی و به نفع همه جهان (از جمله خود امریکا) است. این تصمیم بر خلاف روال عادی دولت امریکا و نشان دهنده تغییرات مثبت در ساختار حکومتی این کشور است. ما از این تصمیم قدردانی می کنیم.
در مورد واکسن کرونا، مسلما این طور نیست. درست برعکس، الآن که همه شرکت های کوچک و بزرگ امکان تولید واکسن را پیدا کرده اند، شرکت های بزرگی که تا قبل از این انحصار تولید واکسن را داشته اند، اکنون باید تمام ظرفیت خود را به کار بگیرند تا قبل از آماده شدن رقبا بتوانند سهم بیشتری از بازار را تسخیر کنند. شرکت هایی هم که به تازگی امکان تولید واکسن را به دست آورده اند، این فرصت باد آورده را به راحتی از دست نمی دهند و از آن حداکثر استفاده را می کنند.
در مورد واکسن برای پاندمی بعدی، با شرایط فعلی شاید این حرف درست باشد. یعنی شرکت ها به این فکر بیفتند که چون پتنت آن ها در پاندمی قبلی تعلیق شد، اصلا سراغ ساخت واکسن برای پاندمی جدید نروند. اما پاندمی ها به طور متوسط هر صد سال یک بار روی می دهند. تا صد سال دیگر جهان به شکل دیگری خواهد بود. صد سال پیش کامپیوتر، اینترنت (بستر های داده عمومی) و حتی خود واکسن (انبوه) وجود نداشتند. تا صد سال دیگر شاید هر کسی بتواند در خانه اش با یک کارخانه نانو واکسن بسازد یا ممکن است یک ماسک عایق ۱۰۰ درصد ساخته شود یا ممکن است ویروس ها به طور کلی ریشه کن شوند یا یک اتفاقی بیفتد که ما قادر به پیشبینی آن نیستیم. در هر صورت پاندمی ۱۰۰ سال بعد هرگز مشابه این پاندمی نخواهد بود، همان طور که این پاندمی مشابه پاندمی ۱۰۰ سال پیش نیست (۱۰۰ سال پیش حرفی از واکسن نبود) و نباید خوبی امروز را فدای گمانه زنی درباره ده ها سال آینده بکنیم.
برخی ادعا می کنند که دخالت دولت در این زمینه مخرب است. آن ها دلایل متنوعی از بهره وری و کارکرد مناسب بازار گرفته تا دلایلی مثل پایمال شدن حق انحصار گران واکسن را بیان می کنند.
طرفداران عدم دخالت دولت، به این نکته توجه نمی کنند که خود قوانین پتنت و حق تکثیر، دخالت مستقیم دولت هستند و دولت با این کار، عملا خود را کنار کشیده است. پس اگر بازار دست نامرئی دارد و دولت نباید در کار آن دخالت کند، با این شرایط باید بهره ور تر شود چون دخالت دولت در آن کم شده است.
حقوق مالکیت معنوی، یک سری حقوق طبیعی و ذاتی نیستند بلکه کاملا کاغذی و ناشی از قرارداد های دولتی هستند. این قرارداد ها قبلا (مثلا ۴۰۰ سال پیش) اصلا وجود نداشتند و حتی در کشور های مختلف فرق می کنند. کدام حق طبیعی وجود دارد که برای بهره مند شدن از آن باید در یک اداره ثبت نام کرد و بعد از ۲۰ سال (که کاملا عدد انتخابی است و قانون گذار می توانست آن را ۱۹ سال یا ۲۱ سال معرفی کند و در کشور های مختلف نیز فرق می کند) منقضی می شود؟ پس واضح است که این حق یک حق طبیعی نیست و همان کسی که به این حق مشروعیت می دهد (=دولت) می تواند این مشروعیت را نیز هر زمان که بخواهد سلب کند.
این مطلب دور از واقعیت به نظر می رسد. اگر چنین محدودیتی وجود داشت نه کسی تقاضایی برای چشم پوشی از پتنت مطرح می کرد و نه شرکت های بزرگ از این مساله ناراحت و عصبانی می شدند. این شرکت ها به سختی از پتنت های خود محافظت می کنند زیرا می دانند چیز خارق العاده و جادویی در این زمینه وجود ندارد و در صورتی که همین پتنت ها نباشند، شرکت های زیادی به توانایی ساخت و کپی کردن واکسن دست پیدا می کنند و آن ها قدرت انحصاری خود را از دست خواهند داد.
در صورتی که کسی توانایی ساخت واکسن نداشت، به دلایل مختلفی مثل اعتماد سازی، تبلیغات، بررسی توسط متخصصین و ... شرکت ها انگیزه داشتند تا داده های غیر کلیدی خود را به صورت عمومی منتشر کنند. همان گونه که قبل از این مستندات بی اهمیتی که توانایی ساخت و تکثیر نمی داد را به صورت عمومی منتشر می کردند. این که از این موضوع ناراحت و گلایه مند هستند، نشان می دهد که چیز خوب و مفیدی مورد هدف قرار گرفته است که آن ها می خواهند آن را در انحصار خود داشته باشند و به بقیه ندهند.
این گمانه زنی ها و بحث ها علیه داده های عمومی همواره وجود داشته است. در ابتدای شروع این حرکت در حوزه نرم افزار، بیل گیتس رئیس شرکت مایکروسافت در نامه ای سرگشاده به تولید کنندگان نرم افزار های عمومی ایراد گرفت که «چرا (با خراب کردن بازار انحصار گران و رقابت با آن ها) جلوی تولید نرم افزار های با کیفیت را می گیرید؟» امروز بعد از سی سال می بینیم که همین نرم افزار های عمومی نرم افزار های با کیفیت هستند و اکثر نرم افزار های مطرح جدید عمومی هستند. تا جایی که خود مایکروسافت برای این که از قافله عقب نماند، بعضی از نرم افزار هایش را عمومی کرده است.
در حوزه واکسن نیز تاریخ نشان خواهد داد پوچی ادعای شرکت های بزرگ و انحصار کننده را و خواهیم دید که هرگونه تلاش در راستای عمومی تر کردن و در دسترس کردن فناوری پزشکی، نتیجه مثبتی برای بشریت خواهد داشت.